قبیله گرایی در فضای مجازی

به گزارش سهندبلاگ، در پناه این اتاق های پژواک، با هیچ چالش جدی ای روبه رو نمی شویم و جماعتی که خودمان آن ها را برگزیده ایم تشویقمان می نمایند و بدین ترتیب، رفته رفته توانایی خودارزیابی دقیق را از دست می دهیم و خودمان را بسیار داناتر از آن چیزی تصور می کنیم که واقعاً هستیم.

قبیله گرایی در فضای مجازی

احتمالاً همۀ ما در شبکه های اجتماعی چنین تجربه ای را داشته ایم: نوشتۀ کاربری را خوانده ایم، به نظرمان اشتباه آمده است و کوشش نموده ایم تا با دلیل و منطق انتقادمان را برایش شرح دهیم، اما در جواب بلاک شده ایم یا فحشی نثارمان شده است.

بعید نیست که خودمان هم در واکنش به مخالفانمان دست به چنین کار هایی زده باشیم. چرا در شبکه های اجتماعی گفت و گوی سازنده اینقدر سخت است؟ نیکول ییت من، متخصص ارتباطات اجتماعی، چند دلیل برای این قبیله گرایی رایج در شبکه های اجتماعی برمی شمارد.

جاناتان راوچ در کتاب مفتش های مهربان1 (1991) می نویسد: هر آدم لیبرالی عاشق شخصیت سقراط است که شیوۀ تحقیق شکاکانه و اهمیت فروتنی فکری -یعنی درنظرداشتن تفاوت میان آنچه می دانید و آنچه خیال می کنید می دانید- را به خیلی ها آموخته است.

اما در عصر رسانه های اجتماعی، آیا سقراط (که هنگام مرگش گفت: فقط یک چیز می دانم: اینکه هیچ نمی دانم) هنوز هم ایدئال لیبرال هاست؟ یا اکوسیستم اینترنت، با پر و بال دادن به اتاق های پژواک، تعهدات علنی و تخریب حقیقت جویی و پویندگی، باعث نابودی فروتنی فکری شده است؟

خود در اتاق پژواک

پروفسور مایکل پاتریک لینچ، نویسندۀ کتاب اینترنتِ ما: بیشتر دانستن و کمتر فهمیدن در عصر کلان داده ها2، در کرانیکل آو هایر اجوکیشن می نویسد یکی از شیوه هایی که اینترنت تصویر ما از خودمان را تحریف می نماید این است که تمایل ما انسان ها برای دست بالاگرفتن دانشمان دربارۀ نحوۀ عملکرد جهان را تشدید می نماید.

اینترنتِ ما به یک مکانیسم تقویتی عظیم تبدیل می گردد که تمام اطلاعاتی را که، بر اساس پیش داوری هایمان، مستعد پذیرششان هستیم به خوردمان می دهد و تشویقمان می نماید تا افراد حاضر در حباب های دیگر را پست فطرت هایی ناآگاه بدانیم. فقط خودمان همه چیز را می دانیم، این را حتی اینترنت هم به ما گفته است.

به بیان دیگر، اینترنت نوعی غرور معرفتی را در ما می پروراند، یعنی این تصور که دانسته هایمان خیلی بیشتر از آن چیزی است که واقعاً هست. فید ها و الگوریتم های جهت دهی شدۀ رسانه های اجتماعی ما را به سمت اتاق های پژواکی حرکت داده اند که در آن ها دیدگاه های خودمان مورد استقبال و دیدگاه های مخالف مورد تمسخر قرار می گیرند.

در پناه این اتاق های پژواک، با هیچ چالش جدی ای روبه رو نمی شویم و جماعتی که خودمان آن ها را برگزیده ایم تشویقمان می نمایند و بدین ترتیب، رفته رفته توانایی خودارزیابی دقیق را از دست می دهیم و خودمان را بسیار داناتر از آن چیزی تصور می کنیم که واقعاً هستیم.

پیامد های تعهد علنی

اما آنچه فروتنی فکری را نابود می نماید فقط مکانیسم تقویت اجتماعی به وسیله افراد هم باور نیست. ردپا های دیجیتال خودمان هم در این قضیه دخیل است، یعنی آثار دائمی ای که نظرات قبلی خودمان برجا می گذارند.

جاناتان هایت، استاد مدرسۀ کسب وکار اشترن در دانشگاه نیویورک، در ژانویۀ 2020 در توییتی چند صفحه از کتاب مشهور رابرت چالدینی در زمینۀ بازاریابی، تحت عنوان تأثیرگذاری3، را به اشتراک گذاشت و نوشت این هم یکی دیگر از راه هایی که توییتر می تواند به مباحثۀ دموکراتیک آسیب برساند. تعهد علنی به پاسخ های خود باعث می گردد تا افراد در برابرِ داده هایی که نشان می دهد قبلاً اشتباه نموده اند، مقاومت بیشتری به خرج دهند.

در آن گزیده از کتاب تأثیرگذاری، چالدینی خلاصۀ آزمایشی از مورتن دویچ و هارولد جرارد، روانشناسان اجتماعی، را می آورد که در آن، مجموعه ای از خطوط را به سه گروه دانشجو نشان می دهند.

از گروه اول خواستند تا برآورد خودشان را از طول خط ها بنویسند و تحویل آزمونگر بدهند؛ از گروه دوم خواستند برآورد خودشان را روی مجیک پد بنویسند و پیش از آنکه کسی آن را ببیند، پد را پاک نمایند؛ گروه سوم هم اصلاً برآوردشان را ننوشتند. به دانشجویان ارقامی نشان دادند تا متوجه شوند که برآورد های اولیه شان دقیق نبوده. چالدینی در ادامه می نویسد:

دانشجویانی که ارزیابی اولشان را ننوشته بودند خیلی کمتر از بقیه به ارزیابی شان پایبند بودند...، اما دانشجویانی که موضع اولیه شان را علنی ثبت نموده بودند، با اختلاف زیادی نسبت به بقیه، سرسختی می ورزیدند و حاضر نبودند موضعشان را تغییر دهند. تعهد علنی باعث شده بود یک دنده تر از همه باشند.

به سبب وجود رسانه های اجتماعی، بیشتر ما خود را به طور علنی پایبند نظراتمان نموده ایم. صفحه هایمان در شبکه های اجتماعی حاصل مدخل های روزانه ای است که طی سال ها به طور علنی منتشر شده و دیدگاه های منجمدمان دربارۀ سیاست، اخبار، روابط، مذهب و خیلی موضوعات دیگر در آن ثبت شده است.

کاربران زیرک شبکه های اجتماعی نگرانی این را دارند که ردپا های دیجیتالشان بر فرصت های شغلی آینده شان تأثیر بگذارد، اما کمتر کسی نگران است که ردپا های دیجیتالش بر ذهن خودش تأثیر بگذارد.

پایبندی علنی به نظرات کنونی مان شاید این اثر را بر ما داشته باشد که اگر در آینده اطلاعاتی به دستمان برسد که در حالت عادی نظرمان را تغییر می دهد، حالا نسبت به آن ها مقاومت می ورزیم و بدین ترتیب امکان فروتنی فکری در ما از بین می رود.

ترویج شایعات داغ و تخریب گری

گرچه شاید برخی از افراد پذیرای این باشند که نظرشان را تغییر دهند، اما بعید است در رسانه های اجتماعی به آن نوع از مطالبی بر بخورند که کشف و رشد واقعی را برانگیزد.

با توجه به اینکه سکۀ رایجِ رسانه های اجتماعی را هم رسانی و ریتوییت و لایک و کامنت تشکیل می دهند، اقتصادِ این رسانه ها همواره برندگان و بازندگانی را برمی گزیند و به آفرین گویی ها و هجوم ها، میم ها و تحقیرها، و مصاحبه های کوتاه و بی رحمانه ای پاداش می دهد که در آن ها برنده ای یک بازنده را خرد می نماید.

دیوید بروکمن، دانشمند علوم سیاسی از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، در مقاله ای تحت عنوان چگونه به وسیله صحبت، تعصب فردی را از بین ببریم به وبسایت ووکس می گوید: این مفهوم در توییتر موج می زند که وظیفۀ ما تخریب و تقبیح کسانی است که با ما مخالف اند.

بروکمن و همکاران پژوهشی اش در حال اجرا آزمایشاتی با روش محله پویی ژرف 4 هستند. این تکنیک مستلزم برقراری مصاحبه های حضوری و ده دقیقه ای با رأی دهندگان است که پژوهشگر صبورانه و بدون هیچ قضاوتی به حرف آن ها گوش می نماید.

نشان داده شده که محله پویی ژرف، برخلاف تعاملات کوتاه، نمتیشی و غالباً قضاوت آلود شبکه های اجتماعی، در تغییر نظر مردم پیروز است.

برایان برزنیک در وب سایت ووکس می نویسد:

پژوهش های جدید نشان می دهد که اگر می خواهید نظر کسی را عوض کنید، باید با آن ها صبوری کنید، ازشان بخواهید دربارۀ زندگی شان بیندیشند و به حرفشان گوش فرا دهید. بدین صورت نیست که از کسی انتقاد کنید یا بر آن ها برچسب پرسش نامه هراسی بزنید. همین باعث می گردد که با خیلی از مصاحبه های سیاسی کنونی تفاوتی عظیم داشته باشد.

به بیان دیگر، آن نوع از مصاحبه که محتمل است نظر مردم را عوض کند (یعنی در غرور معرفتی شان رخنه و آن ها را وا بدارد تا با محدودیت دانش خود روبه رو شوند) دقیقاً همان گفتمان بدون قضاوت، طولانی و اصیلی است که در اقتصاد کنونی رسانه های اجتماعی بهایی به آن داده نمی گردد.

پس پرسش مهم این است: آیا می توانیم درس های محله پویی ژرف را در رسانه های اجتماعی به کار ببندیم؟ آیا می توانیم به تغییر اقتصاد رسانه های اجتماعی مبادرت بورزیم به شکلی که به جای غرور معرفتی و قبیله گرایی، به دادوستد آزاد اندیشه ها، کشف و گفتمان نیک اندیشانه بها بدهند؟

استفادۀ فروتنانه از رسانه های اجتماعی

امیلی چاملی رایت، رئیس مؤسسۀ پژوهش های انسانی در مصاحبه ای با بیگ ثینک می گوید: آخرین باری را به یاد بیاورید که پس از گفت وگویی با خود فکر کردید: ایول، عجب گفت وگویی بود‘. به احتمال زیاد پس از این مصاحبه حس می کردید آدم باهوشی هستید، چیز جدیدی کشف نموده اید و دربارۀ چیز های دیگری کنجکاو شده اید.

چاملی رایت، استاد سابق اقتصاد که نوشته های زیادی دربارۀ اخلاق مصاحبه دارد، شرح می دهد که چرا فروتنی فکری اصل نخست یک گفت وگوی خوب است:

جهان جای واقعاً پیچیده ای است. هیچ کدام از ما نمی توانیم دسترسی کامل به حقیقت داشته باشیم. فقط می توانیم جهان را از نظرگاه خاصی ببینیم، پس دانشمان به خاطر همان نظرگاه حاوی بینش های خاصی است، اما باز به خاطر همان نظرگاه، محدودیت هایی هم دارد.

پس با دانش محدودی که در دسترس داریم، باید با فروتنی کامل به هر گفت وگویی وارد شویم، چون من به شما احتیاج دارم تا نادانسته هایم را جبران کنم، درست است؟ شما هم به من احتیاج دارید. این را مد نظر داشته باشید که رسانه های اجتماعی فرصت های بی شماری برای مصاحبه های خوب و آموزنده (مثل محله پویی ژرف) میان افرادی غریبه در سرتاسر جهان فراهم می آورد.

اگر هر کاربر رسانه های اجتماعی از موضع فروتنی فکری واقعی وارد مصاحبه های آنلاین گردد و درک کند که هریک از دیگر کاربران می توانند فرصتی برای جبران نادانسته ها و رشد او باشند، شبکه های اجتماعی به نیروی پیش رانِ بی سابقه ای برای ترقی انسانی تبدیل می شدند، نه مثل حالا، که ظاهراً در قبیله گرایی سقوط نموده اند.

پی نوشت ها:

این مطلب را نیکول ییت من نوشته و در تاریخ 9 مارس 2020 با عنوان Is social media killing intellectual humility? در وب سایت بیگ ثینک منتشر شده است. وب سایت ترجمان آن را در تاریخ 24 آبان 1399 با عنوان چرا در توییتر بحث سقراطی ناممکن است؟ و ترجمۀ علیرضا شفیعی نسب منتشر نموده است.

نیکول ییت من (Nicole Yeatman) مدیر همکاری ها و ارتباطات راهبردی در مؤسسۀ آموزشیِ غیرانتفاعی پژوهش های انسانی (Institute for Humane Studies) است.

[1]Kindly Inquisitors

[2]The Internet of Us: Knowing More and Understanding Less in the Age of Big Data

[3]Influence

[4]deep canvassing

abanhome.com: گروه ساختمانی آبان: بازسازی ساختمان و تعمیرات جزئی و کلی و طراحی ویلا و فضای سبز و روف گاردن، طراحی الاچیق، فروش درب های ضد سرقت را از ما بخواهید.

hodablog.ir: هدا بلاگ | انجمن گفتگوی سیستم مدیریت محتوای هدا بلاگ

منبع: فرادید
انتشار: 9 آبان 1400 بروزرسانی: 9 آبان 1400 گردآورنده: sahandblog.ir شناسه مطلب: 11363

به "قبیله گرایی در فضای مجازی" امتیاز دهید

1 کاربر به "قبیله گرایی در فضای مجازی" امتیاز داده است | 4 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "قبیله گرایی در فضای مجازی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید