مکان های تاریخی که دیگر وجود خارجی ندارند (قسمت اول)

به گزارش سهندبلاگ، شاید تابه حال شنیده باشید که مکان ها، ساختمان ها، آرامگاه افراد مشهور یا حتی یک سری شهرها که در گذشته بسیار پرکاربرد، پربازدید و مشهور بوده اند، امروزه به دلایل مختلفی چون تغییرات آب و هوایی، جنگ، دلایل سیاسی و پیشرفت کشورها یا به طورکلی از بین رفته یا به یک مکان دیگر تبدیل شده اند و استفاده های قبلی را ندارند. پس اگر علاقه مند به دانستن سرگذشت این قبیل مکان ها هستید، با خبرنگاران همراه باشید تا در ادامه 5 مکان را که دیگر وجود خارجی ندارند به شما معرفی کنیم:

مکان های تاریخی که دیگر وجود خارجی ندارند (قسمت اول)

شهری از یخ

در سال 1915 پادشاهی های ایتالیا و مجارستان- اتریش علیه یکدیگر قیام کردند و جنگ هایی میانشان در کوهستان ها درگرفت. آن ها به همراه خود اسلحه، توپ های جنگی و نیروی برق به این مناطق کوهستانی آوردند و در قله های برفی و شکاف یخچال های طبیعی به مبارزه و نابود کردن یکدیگر پرداختند. در زمان جنگ میان این دو ملت که به معروف است، سربازان نه تنها باید با یکدیگر به مبارزه می پرداختند، بلکه مجبور بودند به مبارزه با المان های طبیعی نیز بپردازند. آن ها به شدت توسط سرما و همچنین ریزش بهمن های سنگین تهدید به مرگ می شدند و برای فرار و نجات خودشان از این شرایط، هردو طرف پایگاه هایی را برای خودشان بنا کردند. سپاهیان اتریش شهری از یخ را ساختند. این شهر توسط یک ناوبان اتریشی به نام لئو هندل (leo Handle) طراحی و توسط مهندسان ارتش درون یخچال های طبیعی ساخته شد. این شهر مجموعه ای از تونل ها، انبارها، محل هایی برای تجهیزات جنگی و حتی یک غار برای جشن های دسته جمعی بود که همگی در یک یخچال طبیعی قرار داشتند. زندگی در شهر یخی برای این جنگجویان کاملا امن نبود. در حدود 150 هزار سرباز در جنگ کشته شدند که یک سوم کل سربازان بودند و بقیه آن ها که جمعیت کمی هم نبودند، در همین کوهستان ها زندگی می کردند. زمانی که جنگ در سال 1918 خاتمه یافت، جنگجویان آن محل را ترک کردند و بقایای لوله های غول پیکر و زنگ زده توپ های جنگی یا توسط خریداران محلی وسایل اسقاطی برداشته شدند یا در زیر بهمن ها مدفون شدند. تغییرات آب وهوا، برف و یخ کو ه های آلپ را جابه جا کرد و اجساد اتریشی ها و ایتالیایی ها و بقایای پناهگاه های کوهستانی آن ها را آشکار کرد؛ اما دیگر اثری از آن شهر یخی نیست.

Crush، تگزاس

در سال 1896، ویلیام جورج کراش (William George Crush) به عنوان متصدی در راه آهن های میزوری، کانزاس و تگزاس کار می کرد، وی همیشه به دنبال راهی بود که راه آهن را رونق ببخشد و با این ایده، یک نقشه طراحی کرد و برای پیاده کردن آن به روسای خود پیشنهاد داد که اجازه بدهند که 2 قطار در یک محل مشخص با یکدیگر برخورد کنند، درحالی که صدها نفر ناظر این اتفاق هستند. شاید فکر می کرد این تبلیغی برای این سیستم حمل ونقل و شهر جدیدی که در ذهن داشت، باشد. مسئولین با پیشنهاد وی موافقت کردند. کراش تابستان 1896 را با تمرکز بر روی طرح خود و فراهم کردن مقدمات و برنامه ریزی سپری کرد. او 2 قطار قدیمی تهیه کرد، یکی را قرمز و دیگری را با رنگ سبز نقاشی کرد؛ و یک محل را بین خط راه آهن واکو و دالاس انتخاب کرد و نام آن را کراش (crush) گذاشت. در 15 سپتامبر 1896، هزاران نفر برای دیدن این اتفاق به کراش آمده بودند. این شهر برای داشتن فروشنده های سیگار و نوشیدنی های خنک، یک رستوران که در چادر یک سیرک اجاره ای قرار داشت، یک زندان نوساز به خود می بالید که همه آن ها توسط 200 کننده ای که کراش آن ها را برای این رویداد انتخاب کرده بود، مورد بازدید قرارگرفته بودند. در حدود 5 بعدازظهر، کراش درحالی که بر یک اسب سفید سوار شده بود، کلاهش را به نشان حرکت 2 قطار تکان داد و قطارها به سمت یکدیگر حرکت کرده و طبق خواسته او باهم برخورد کردند. اما دیگ بخار هر 2 قطار منفجر شد، خرده ریزهای فلزی به اطراف پرتاب شدند و آب داغ به روی جمعیت پاشیده شد. دو نفر کشته شدند و بسکمک از مردم نیز زخمی شدند. یکی از عکاسان هم یکی از چشمانش را از دست داد. کراش از کار اخراج شد و فردای آن روز فقط فرا خوانده شد تا جوابگوی ادعاهای قربانیان این حادثه باشد. بساط به وجود آمدن شهر کراش برچیده شد و بقایای انفجار قطارها برداشته شدند، اما آوازه این اتفاق همه جا پیچید و حتی اسکات چاپلین آهنگساز معروف یک قطعه در مورد آن ساخت با نام The great Crush collision March. تمامی چیزی که از این شهر باقی ماند یک تابلوی ایالت تاریخی Crush ، تگزاس است.

برکه collect

قبل از آنکه در منهتن جاده به وجود بیاید (زمانی که موش های صحرایی شهر را آلوده کرده بودند) و به یک کلان شهر تبدیل شود، در آن یک برکه وجود داشت. این برکه 18 متر عمق داشت، به وسیله یک چشمه طبیعی تغذیه می شد و یک منبع آب تازه و تمیز برای اهالی که در پایین منهتن سکونت داشتند به حساب می آمد. مهاجران هلندی نام آن را kolch گذاشته بودند به معنای قسمت کوچکی از آب؛ اما به دلیل تلفظ متفاوت انگلیسی این لغت کم کم تغییر کرد و به collect تبدیل شد درواقع برکه collect. این محل برای ساکنین منهتن به یک مکان تفریحی یا پاتوق تبدیل شده بود، یک مقصد فوق العاده برای روزهای تابستان و یک انتخاب مناسب برای اسکی کردن در زمستان. James Fitch، مخترع قایق بخار، نیز یکی از نمونه های اولیه قایق خود را در سال 1796 در همین برکه امتحان کرد. زمانی که نیویورک وسیع شد و پیشرفت کرد، پاکیزگی برکه نیز از بین رفت. دباغ خانه ها و کشتارگاه ها و همچنین ساکنین شروع به ریختن زباله ها و پسماندهای خود به این برکه کردند. با تلاش زیاد تا سال 1811 این مشکل تا حدی حل شد، اما مسائل دیگری به وجود آمده بودند. به طور مثال محله جدید با نام Paradise Squar یا میدان بهشت در اطراف آن به وجود آمد و مسائل را به سرعت افزایش داد. اطراف تمام ساختمان ها را محل های دفن زباله فراگرفته و به دلیل بوی بد ناشی از آن ها، بسکمک از افراد از آن محل ها فراری شدند. در این مکان محله های کثیف Five Points به وجود آمدند. برکه اولیه تبدیل به یک باتلاق زیرزمینی شد که یک منبع برای شیوع وبا در محله ها در قرن 19 بود. با تلاش افرادی مانند Jaccob Rlls در اوایل قرن بیستم این منطقه پاک سازی شد و بسکمک از ساختمان های دولتی، آپارتمان های کثیف خود را از Five Points جابه جا کردند. در محل قبلی برکه، در حال حاضر یک پارک وجود دارد که با نام پارک Collect pond یا پارک برکه collect خوانده می شود.

کارخانه فولاد Bethlehem

در سال 1873، شرکت فولاد Bethlehem پروژه جدیدی را شروع کرد، آن ها یک کارخانه ذوب فولاد ساختند. این کارخانه فولاد در Bethlehem پنسیلوانیا قرار داشت. کارخانه فولاد Bethlehem، با شمار زیادی از پروژه های خودشان در سراسر آمریکا می خواستند که آن را به یک کشور دیگر تبدیل کنند. پروژه هایی مانند ساختمان امپایر استیت (empire state)، پل golden gate (دروازه طلایی)، ساختمان فوق العاده دادگستری آمریکا و طرح های بسیار زیاد دیگری که همگی توسط Bethlehem ساخته شدند. حتی این کارخانه در جنگ ها نیز به آمریکا کمک کرد، نزدیک به یک سوم از تجهیزات و تسلیحات سربازان آمریکایی در جریان جنگ جهانی دوم توسط کارخانه فولاد Bethlehem تأمین شد. اما نقطه اوج کار آن ها زمانی بود که در سال 1957، 19 میلیون تن فولاد تولید کردند و به قیمت 2.6 میلیارد دلار به فروش رساند؛ اما در ساله های 1970 تا 1980 کارخانه به واسطه بیماری که گریبان گیر شرکت های آمریکایی در آن دوران شده بود، دچار رکود شد؛ عواملی مانند رقیبان خارجی، مسائل کارگران، قدم های اشتباه شرکت های بزرگ و همچنین تغییرات تکنولوژی. تلاش هایشان برای تغییر شغل از فولاد به پلاستیک، املاک و مستغلات و دیگر زمینه های شغلی نیز به نتیجه نرسید. در سال 1995، کارخانه فولاد Bethlehem پس از 140 سال تولید فولاد در Bethlehem، کار خود را متوقف و در سال 2001 اعلام ورشکستگی کرد. امروزه استفاده دیگری از آن فضا می شود.

قبر Joseph Mulliner

گفته می شود Joseph mulliner راه درستی را در پیش نگرفت، یک کشاورز اهل جنوب نیوجرسی که بیشتر وی را به سبب تفکرات سیاسی اش به انگلیسی ها نسبت می دانند، زمانی که جنگ انقلابی آمریکا باخت و زمانی که توسط نیوجرسی هایی که او را تعقیب می کردند در سال 1779 از خانه اش بیرون رانده شد، بازهم از پا نیفتاد. Milliner خیلی زود یک گروه 40 نفری از محافظه کاران تشکیل داد و در یک جزیره بر روی رودخانه Mullica که نام چنگال ها را به آن داده بودند، مخفی شدند. پس ازآن، Mulliner و باند محافظه کار جدیدش به نام پناهندگان، شروع کردند به دزدی از کالسکه ها و سپس از بین بردن ردشان که در جاده تاکرتون از آن ها به جا می ماند. Mulliner به سبب اینکه او و مردانش کسی را نمی کشتند و بیشتر از ثروتمندان دزدی می کردند، خیلی زود مورد ستایش و احترام دیگران قرار گرفت. داستانی شبیه به قصه رابین هود در جنوب نیوجرسی. ازجمله کارهای این مرد می توان به این 2 مورد اشاره کرد: پرداخت 300 دلار به یک زن بیوه که همراهانش بدون دستور او خانه اش را آتش زده بودند و همچنین برهم زدن یک جشن که در آن مردی قصد داشت دختر زیبایی را در شب عروسی اش مجبور به ازدواج با خودش کند. اما ماجراجویی های او برای همیشه ادامه نداشت: در سال 1781، Mulliner درحالی که در یک مسافرخانه سرخپوستی در حال جشن دریافت بود، توسط یک شبه نظامی محلی دستگیر شد و به برلینگتون برده شد و به دلیل خیانت متهم و فردای آن روز به دار آویخته شد. قبر او یک تکه سنگ داشت که بر روی آن نوشته شده بود J.M. . یک قطعه چوبی در سال 1930 در بالای قبر آن قرار گرفت و بعدها در سال 1960 یک نمونه سنگی برای آن ساخته شد و نمونه سوم و کنونی آن که از سنگ است و گفته می شود در جاده weestown در مولیکا، نیوجرسی قرار گرفته است؛ اما با همه این اوصاف هنوز هم محل دفن Mulliner به صورت یک راز باقی مانده است. منبع:atlasobscuraمنبع: کجارو
انتشار: 9 فروردین 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: sahandblog.ir شناسه مطلب: 6775

به "مکان های تاریخی که دیگر وجود خارجی ندارند (قسمت اول)" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مکان های تاریخی که دیگر وجود خارجی ندارند (قسمت اول)"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید