خبرنگاران در سوگ سیاوش
به گزارش سهندبلاگ، تهران- خبرنگاران- روزنامه ایران در یادداشتی نوشت: در نوجوانی این صدای جادویی و آسمانی سیاوش بود که طعم شیرین غزل حافظ و سعدی و رباعیات خیام و مولوی را از جنس نوع دیگری به کام ما تشنگان شعر و ادب فارسی شیرین تر کرد.
روزنامه ایران یکشنبه 20 مهر در یادداشتی به قلم بهرام قاسمی سفیر ایران در فرانسه نوشت: تا سالیان متمادی سیاوش بود و همدم روزان و شبان آن دوران پریشان احوالی و آرزومندی، حالا هم در پس آن همه سال و آن همه قصه و تاریخ و حادثه و حوادث باز باید بنگارم در سوگ سیاوش و به تعبیر استاد شفیعی کدکنی، دیگر کیمیای کمیاب ایران که در فروتنی فردی بی همتاست که فروتنانه در پاسخ به پرسشی بیان داشت: حق و حد خود نمی دانم درباره استاد شجریان صحبت کنم.
چون من در موسیقی مستمع مبتدی و بی فرهنگی هستم و استاد شجریان در موسیقی صندلی حافظ در شعر را دارد. و اگر استاد بزرگ بی بدیل شفیعی کدکنی چنین گفته است ما را چه جرأتی و شجاعتی و دلیلی برای گفتن و نوشتن پیرامون استاد شجریان. نگارنده نیز اگر بی هیچ دانشی در حوزه موسیقی، آواز و صرفاً به عنوان یک مستمع دائمی صدای ملکوتی شجریان یا همان سیاوش روزگاران نخست سعی به تحریر کلامی پیرامون استاد شجریان دارم تنها ادای دین به او و همه پارسی زبانان دلداده صدای رسای اوست.
پس سخن از هنر فاخر موسیقایی متعالی این نادره قرون و اعصار در فرهنگ ایران زمین را مطرح نخواهم کرد که صاحبنظران حوزه موسیقی و آنان که طعم موسیقی و طنین ملکوتی و نوع وزین درخشان آن را در پی سال ها تحقیق و مطالعه چند پیرامون آن سخن ها خواهند گفت، حتی نه به امروز و فردا که به سال های دور و قرون، چرا که استاد شجریان بخش بزرگی از فرهنگ و معرفت و هنر و ارزش های متعالی عرفانی و ادبیاتی ماست و بوده و خواهد بود.
ماندگار و یادگاری از دل این سرزمین.استاد شجریان هنرهای بسیار و بی شمار داشت و معتقدم سال ها و ایام بسیاری باید و بباید و بیایند و فرایند تا گوشه گوشه هایی از بخش هایی از هنرهای او به تماشا و نمایش درآیند و این کار بزرگان و اهالی مکاتب هنر ادبیات و موسیقی و فرهنگ غنی ایران است تا بر این اصل و مهم تلاش ها کنند.
استاد شجریان درست از نقطه و بزنگاهی که می رفت تا با تغییرات سیاسی، مالی و فرهنگی و اجتماعی و جایگزینی هنر غیرفاخر و ادبیات اصیل به خاموشی و گل نشسته، جامعه ما را از میراث بزرگ ادبی و هنری خود دور نگاه دارد با به کارگیری صدای آسمانی و ملکوتی و جنس عارفانه آن از یک سو و از سوی دیگر با بهره گیری از موسیقی و گزینش برترین اشعار بزرگان خاص شعر و ادب و عرفان این کشور همچون حافظ، سعدی، خیام، عطار، مولوی و آثار بزرگان شعر نو و شعرای بزرگ معاصر را به میان مردم آورد.
اشعار کم اهمیت یا شعرا و ادبای محروم از در فراز بودن، در موسیقی و آواز استاد شجریان یافت نشدنی است. هر آنچه به عنوان مرشد و علامه حوزه موسیقی از شعرای بنام برگرفته است تمامی از زیباترین و قویترین مضامین معنوی، عرفانی و اخلاقی و عشق و شور و زندگی و شاهکارهای شعر پارسی است و این کاری سترگ در عرصه شناخت و وصل و انس و ایمان پارسی گویان است.
حداقل در این پنج دهه اخیر چه کسی می تواند ادعا کند به اندازه او و در تراز استاد شجریان توانسته است حافظ و سعدی و مولوی و غیره را به عرصه جامعه و بخصوص جوانان این مرز و بوم آورد و اتصال و پیوندی ناگسستنی میان این مردمان و آن میراث بزرگ ایرانی، دنیای، ادبی، عرفانی برقرار نماید.
کدام فرهنگستان زبان فارسی، کدام دانشگاه و دانشکده ادبیات و کدام مدرسه علوم انسانی توانسته است با هزاران هزار انواع متنوع از امکانات مادی و معنوی کاری کارستان چون شجریان در ترویج ادب و شعر و هنر و فرهنگ و ادبیات ایرانی به انجام رساند. کاری که او با سختکوشی، صبوری و امیدواری و به تنهایی و حتی در سالیان طولانی بیماری و ناخوشی و ناخشنودی پی گرفت. تصور می کنم ما ایرانیان و بسیاری از پارسی زبانان در هر کجای دنیا برای تنها این یک همت والا و رسالت به او بدهکار خواهیم ماند. او زبان همه داشته های شعر و عرفان ما از سعدی، حافظ و مولوی... بود.
استاد شجریان درست در بحبوحه تحولات خاص اجتماعی ایران در اواخر دهه 40 و 50 و به دوران رواج غرب گرایی و سخره دریافت گذشته و گذشتگان و نفی شعر و عرفان و میراث بزرگ ایرانی و عقب راندن آن از یک گسست و جدایی مرگبار با جمع تمامی نام آوران بی نظیر تاریخ دنیا از سعدی، حافظ، مولوی و دیگر تکرار نشدنی ها به آرامی و با تأنی به نبردی بی امان برخاست و اگر نبود استاد شجریان شاید بسیاری که در این دهه های اخیر با پیشاهنگان عرفان و شعر و حکمت کمتر آشنا و همدل و همراه بودند. آواز موسیقی و کار او نقبی بود به گذشته های دور واکنده از هنر و فرهنگ.
او مشعل دار و میراث دار این بخش مهم از تاریخ ایران محسوب می گردد. استاد شجریان علاوه بر اینها تراز و معیار آواز و صدا و موسیقی و شعر و شاعران را آنچنان به بلندترین قله های ممکن پرواز داد که دیگر به سادگی و سهولت جامعه فرهیخته و مردم دانا هر صدا را صدا و هر شعری را شعر و هر موسیقی را موسیقی نخواهند خواند و دانست.
استاد شجریان امروز محک و شاخص شناخت و درک و ادراک ما در این حوزه است و بدین سان او از زمره اساتیدی است در عصر حاضر که تکرارناشدنی اند و زمانه به راحتی چونان آنان را به خود نخواهد دید. همانگونه که تا به امروز مولوی ها، حافظ و سعدی و خیام با همه ابعاد خاص خود تکرار نشده اند و نخواهند شد و تنها حافظ است که حافظ است و سعدی، سعدی و شجریان نیز شجریان.از دید دنیای و از بعد دنیا فارسی زبانان استاد شجریان مظهر وحدت و منافع جمعی آنان است و عنصر وصل و پیوستگی و همزبانی و همدلی نیز بوده و خواهد بود.
استاد شجریان به تنهایی صدای واحد دل انگیز و دلپذیر تمامی فارسی زبانان دنیا بوده و هست و بی شک مظهر منافع و وحدت ملی ما ایرانیان نیز. استاد شجریان معنویت و عرفان را به ما آموخت: او زیباگزینی، زیباشناختی و زیبایی شعر گذشته و امروز ایران را به ما و چه بهنگام و چه خوب آموخت و در عین حفاظت از اصالت و صندلی والای آن، آن را به گونه ای چون معجزتی به میان جمع آورد و توسعه داد. آنچه او کرد هیچ کسی را یارای انجام آن نبوده و نخواهد بود.
استاد شجریان مانده است و می ماند و می خواند و می آموزد و پند و اندرز می دهد همانگونه که تا ایران و ایرانی و زبان پارسی برتارک دنیا درخشش خود را دارد مولوی و سعدی و حافظ و خیام و سایه و اخوان خواهند بود و همیشه و گاهی از سایه می خواندم این بیت حزین را که دردا که جز به مرگ سنجیده قدر مرد. اما اینک می پندارم اگرچه این کلام و سخن متین در بسیاری از موارد ربطی و معبری است به واقعیت، اما در خصوص استاد شجریان این کلام مصداق ندارد چرا که او در حیات پر ثمر خود همیشه با تحسین و تشویق های مردمی که قدردان هنر او بودند بطور فزاینده و ملموسی رودررو بود.
بی شک استاد شجریان پاکیزه و منزه زیست و دور از هر تزویر و دورویی، آن گونه بود که بود و همیشه محبوب. اینک رفته است و ما همه سوگواران او. او دیگر خود چونان پیشینیان بخشی از فرهنگ فاخر و ارزشمند و هویت و تمدن ایرانی اسلامی است.
ماندگار و یادگاری از ایامی چند که با قدردانی و قدرشناسی مردمانی فرهیخته و برآمده از دل تاریخ کهن و با فرهنگ غنی خود در شدن و رشد و نمو و به کمال رسیدن اوج استاد شجریان نقش ها آفریدند.
منبع: ایرناdorezamin.com: دور زمین: سفر به دور زمین هیچوقت اینقدر آسون نبوده!