ازدواج با هدف های اشتباه ؛ چگونه تن به ازدواج اشتباه ندهیم؟ - سهندبلاگ

ازدواج با هدف های اشتباه ؛ ازدواج کردم چون …

1. نمی توانستم نه بگویم

من با همسرم ازدواج کردم چون بعد از مدتی مراوده، از من خواستگاری کرد و من برای آنکه او را ناراحت نکنم، موافقت کردم. خب، شما یک فرد بسیار مهربان، اما با مرز های نامشخص هستید. شاید شما در سنین پایین نیاموختید که چگونه نیازهایتان را از نیازهای دیگران جدا کنید. هرچه که هست، اگر هدف شما از ازدواجتان، راضی نگه داشتن طرف مقابل است، مطمئن باشید که در نهایت روزی خواهد رسید که مجبورید نه بگویید.

2. می خواستم از فشار خانواده بیرون بیایم

اینکه از سوی خانواده تحت فشار قرار بگیرید که ازدواج کنید، می تواند بسیار سخت باشد. این موضوع در نهایت ما را میان دو راهی انتظارات و نیازهای خودمان و توقعات خانواده قرار می دهد. واقعیت این است که این شمایید که برای همیشه، در شادی ها و غم ها، قرار است زیر یک سقف با همسرتان زندگی کنید، نه پدر، مادر یا خواهر و برادرتان. این شمایید که هر روز و هر ساعت را باید با همسرتان سپری کنید. آیا او واقعا کسی است که می خواهید با او عشق و خوشبختی را تجربه کنید؟ بنابراین بهترین کار این است که شخصی را پیدا کنید که از بودن در کنارش شاد هستید و در زمان مناسبی با او ازدواج کنید. در سرانجام، پدر و مادر شما نیز از دیدن رضایت شما شاد خواهند بود.

3. اشتراکات مذهبی زیادی داشتیم

اگر فکر می کنید فقط عقاید همسرتان اهمیت دارد و از نظر فیزیکی هیچ جذابیتی برای شما ندارد، باید به شما بگویم که ای کاش در دنیای دیگری زندگی می کردیم! چون به محض آنکه خارج از رابطه تان در معرض جذابیت و شور و اشتیاق فیزیکی قرار بگیرید، به تمام نیرو های معنوی که به آن ها معتقدید نیاز خواهید داشت تا به کمک شما بیایند که دست از پا خطا نکنید!

4. او بسیار جذاب بود

همانقدر که جذابیت و زیبایی ظاهری همسر از نظر شما، اهمیت دارد، همانقدر هم ممکن است شما را به دام بیاندازد. حتما می دانید که زیبایی یک دارایی ذاتی است که فرد برای داشتن آن هیچ تلاشی نکرده و متاسفانه به سادگی ممکن است از دست برود یا برای شما به یک چیز عادی و روزمره تبدیل شود. بنابراین، اگرچه جذابیت ظاهری یک فاکتور لازم در ازدواج درست است، اما هرگز کافی نیست.

5. به پول نیاز داشتم

درصورتی که بقا را در اولویت بالاتری نسبت به جذابیت، اشتیاق و علایق مشترک با همسر قرار دهید و با هدف رسیدن به ثروت ازدواج کنید، به محض آنکه آن احساس امنیت را بدست آورید، ماه عسل شما به سرانجام می رسد و تازه با حقایق روبرو خواهید شد. استقلال مالی خود را داشته باشید تا هرگز برای پول در یک رابطه نمانید.

6. می ترسیدم تنها بمانم

تفاوت زیادی میان تنها بودن و احساس تنهایی است. ما ممکن است تنها باشیم و احساس تنهایی نکنیم، چون می شود که بدون داشتن یک شریک هم شاد و شاد بود. با اینحال، اگر به خاطر مجرد بودن احساس تنهایی می کنید، با پیدا کردن آن یار مهربان هم لزوما شاد نخواهید بود. تصور نکنید که تنها به دلیل ازدواج کردن می توانید به صورت ناگهانی شاد شوید. ترس از تنهایی بهانه خوبی برای ازدواج نیست!

خوشبختی واقعی فقط باید از درون شما نشات بگیرد و نه کس دیگری در بیرون. واقعیت امر این است که وقتی ما نمی توانیم برای خودمان خوشبختی به ارمغان آوریم، هیچ کس دیگری نمی تواند یا نباید موظف به این کار شود. ازدواج با این هدف اشتباه، شروعی برای یک فاجعه خواهد بود زیرا توقعاتی را در شما ایجاد می کنند که روح همسرتان هم از آن ها خبر ندارد و ممکن است مسئولیت های بی دلیلی را روی دوش او قرار دهد.

7. می خواستم به شهرت و قدرت نزدیک شوم

افراد زیادی هستند که تحت تاثیر عناوین شغلی و مقام و سِمت، ممکن است به یک نفر جذب شوند و بدین ترتیب تمامی عوامل کلیدی و مهم دیگر برای یک ازدواج پیروز را نادیده بگیرند. همانطور که دیگری نمی تواند شما را به ثروت برساند یا الزما احساس تنهایی شما را پر کند، نخواهد توانست شما را به رویای شهرت برساند. وقت آن است که برای کسب رضایتمندی در زندگی، خودتان دست به کار شوید.

8. می خواستم به نیازهای جنسی ام پاسخ دهم

فشار نیازهای جنسی، درست مانند عشق در نگاه اول، ممکن است چشمان شما را روی حقایق ببندد و درواقع فرصت مطالعه کافی روی طرف مقابل را از شما بگیرد. در نتیجه بهتر است به خود مسلط باشید و تنها به این دلیل با کسی زیر یک سقف نروید. اگرچه شاید بهترین شکل پاسخ به نیاز جنسی، ازدواج باشد، نباید آن را تنها هدف خود از ازدواج قرار دهید.

9. می خواهم به انسان کاملی تبدیل شوم

اگر می خواهید ازدواج پیروز، سالم و شادی داشته باشید باید انسان کاملی باشید، شما اگر قادر به شاد کردن خودتان نیستید، نمی توانید کس دیگری را هم شاد کنید. کامل بودن به معنای خوب مطلق بودن نیست، بلکه به این معناست که خودتان را آنطور که هستید، با تمام خوبی ها و بدی هایتان به آغوش بکشید و بپذیرید.

گاهش اوقات، تنها بودن فرصتی است برای کشف و پذیرش خودتان، فرصتی برای آنکه بدانید در نهایت چه نوع زندگی برای خودتان می خواهید، و آن زندگی را بدون نیاز و وابستگی به فرد دیگری تجربه کنید. ازدواج شما را کامل نمی کند، این فقط شمایید که می توانید خودتان را کامل کنید.

10. می خواهم حمایت شوم و حمایت کنم

بله، در یک زندگی مشترک، زوج مراقب یکدیگر هستند، به یکدیگر عشق و امنیت می دهند. ازدواج حول محور حمایت و مراقبت از یکدیگر در همه شرایط است. اما اگر این هدف اشتباه ازدواج، بهانه ای برای وابستگی به فرد دیگری باشد، هرگز در تعریف درست ازدواج نمی گنجد. علاوه بر این، وابستگی در روابط سمی و خطرناک است.

بیشتر بخوانید: انگیزه برای ازدواج؛ کدام انگیزه ها درست و کدام نادرست است؟

سخن سرانجامی

در نهایت برای آنکه در دام ازدواج با هدف های اشتباه نیافتید، یک سوال از خودتان بپرسید، آیا می خواهید برای خودتان ازدواج کنید یا ازدواج می کنید چون بلاخره کاریست که همه می کنند و شما هم باید انجا دهید؟ همه ما ذهنیت های خاص خودمان را از عشق و روابط داریم. بنابراین اگر روزی تصمیم به ازدواج گرفتید، باید تمام اهدافتان از این کار درست باشند، یعنی باید برای شما درست به نظر برسند. به دنبال تامین خوشبختیتان توسط کس دیگری نباشید، شما خود به اندازه کافی قادر هستید که از پس خوشبخت کردن خودتان برآیید؛ درواقع تنها شمایید که از پس این مهم برمی آیید!

دانستن این موارد نباید شما را از ازدواج بترساند، بلکه شما باید با شناخت بیشتر خود و دانستن علت استرس ازدواج، سعی کنید بهترین تصمیم را در روبروه با موقعیت ها بگیرید. به نظر شما، ازدواج با هدف های ازدواج چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟ اصلا شما چه چیزهایی را هدف اشتباهی برای ازدواج می دانید؟

abanhome.com: گروه ساختمانی آبان: بازسازی ساختمان و تعمیرات جزئی و کلی و طراحی ویلا و فضای سبز و روف گاردن، طراحی الاچیق، فروش درب های ضد سرقت را از ما بخواهید.

hodablog.ir: هدا بلاگ | انجمن گفتگوی سیستم مدیریت محتوای هدا بلاگ