دوشنبه های استارتاپی، فرصتی جدید برای ایده های پول ساز
به گزارش سهندبلاگ، صندوق نوآوری و شکوفایی در ساختار هم سرمایه گذاری خود به منظور افزایش انعطاف پذیری و حمایت حداکثری از اکوسیستم نوآوری کشور و ظرفیت سازی نهادی در این اکوسیستم، مدلی را طراحی نموده است که علاوه بر تأمین اقتصادی قابل توجه، ورود حداقلی در بنگاه داری و امور اجرایی موضوعات مشارکت را داشته باشد.
در مدل هم سرمایه گذاری صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست جمهوری نهادهای مالی دارای مجوز می توانند درخواست هم سرمایه گذاری به صندوق نوآوری ارائه نمایند. پس از تایید درخواست توسط صندوق و معین شدن سقف مشارکت عامل، متقاضیان می توانند طرح های خود را به عاملین هم سرمایه گذاری ارائه نمایند. سپس عامل در صورت تایید طرح و توافق با متقاضی می تواند از اعتبار سرمایه گذاری با تایید صندوق در مشارکت دو جزئی و سه جزئی استفاده کند.
عامل های هم سرمایه گذاری
عامل های هم سرمایه گذاری صندوق های پژوهش و فناوری یا سایر صندوق های مالی دارای مجوز قانونی هستند که طرف قرارداد صندوق در قرارداد هم سرمایه گذاری بوده و مسئولیت های غربالگری اولیه، ارایه طرح توجیهی به صندوق، ارزش گذاری، عقد قرارداد سرمایه گذاری با موضوعات مشارکت، و مسئولیت های مدیریتی، اجرایی و نظارتی بر موضوعات مشارکت را برعهده دارند.
موضـوع مشـارکت همـان موضـوع سـرمایه پذیر اسـت. ممکـن اسـت مشـارکت بـا حضـور شـرکای دیگـری از قبیـل نهادهـای همـکار نیـز (مرا کـز رشـد، پژوهشـکده ها و…) شـکل بگیـرد.
مشارکت دو جزئی
این روش از مشارکت بین صندوق و عامل به عنوان ارکان مشارکت خواهد بود. صندوق در این قالب حداکثر 80درصد نقدینگی مورد احتیاج را تامین می نماید و عامل نیز متعهد خواهد بود حداقل 20درصد از نقدینگی مورد احتیاج هر موضوع از مشارکت را از منابع خود شخصا تامین نماید.
مشارکت سه جزئی
ارکان مشارکت در این مدل شامل صندوق، عامل و یک جزء سوم به نام نهاد همکار است. در این قالب مجموع تامین مالی عامل و نهاد همکار باید حداقل 20درصد باشد و حداکثر 80درصد نقدینگی مورد احتیاج توسط صندوق تامین می شود.
نکته حایز اهمیت این است که آورده نقدی هیچ یک نمی تواند کمتر از 5درصد باشد. هدفاز ایجاد این مدل از مشارکت امکان همکاری با سایر نهادها مانند دانشگاه ها، پژوهشکده ها، مراکز تحقیقاتی، پارک های علم و فناوری، شتاب دهنده ها و… است. بر این اساس تمامی بازیگران فعال در اکوسیستم نوآوری کشور در صورتی که بتوانند با یکی از عاملین به تفاهم دست یابند می توانند سرمایه مورد احتیاج موضوعات مشارکت خود را در این قالب مرتفع نمایند. در این مدل مجددا تمامی تعامات صندوق با عامل است و فرآیند های اجرایی متفاوت از مدل دوجزئی نیست.
هفته نامه شنبه از شماره آینده، پیش از برگزاری هر رویداد دوشنبه استارتاپی، 6 طرح نوآوررانه را که قرار است برای سرمایه گذاران خطرپذیر کشور ارایه شود، در هفته نامه معرفی خواهدکرد
علی ناظمیتبادل نظر با علی ناظمی معاون سرمایه گذاری جوان و خوشفکر صندوق نو آوری و شکوفایی در مورد روش هم سرمایه گذاری در صندوق
علی ناظمی معاون سرمایه گذاری صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست جمهوری، در زمینه سرمایه گذاری و تامین مالی فعالیت می نماید. او که مدرک سطح یک تحلیل گر مالی (CFA) دارد، دکتری خود در اقتصاد را سال 1390 از دانشگاه اصفهان دریافت نموده و هم اکنون استادیار دانشگاه خوارزمی است.
با او به تبادل نظر نشستیم تا با دیدگاه های مهم ترین سرمایه گذار دولتی ایران در اکوسیستم نوآوری کشور بیشتر آشنا شویم.
چرا صندوق به سمت مدل هم سرمایه گذاری رفته است؟
صندوق چهار حوزه کاری دارد. درحقیقت صندوق چهار خدمت ارایه می دهد: تسهیلات، ضمانت نامه، توانمند سازی و نهایتا سرمایه گذاری. پس سرمایه گذاری یکی از ابزار مهم صندوق برای حمایت از فضای نوآوری و کارآ،رینی درکشور است.
سرمایه گذاری چه سهمی از این 4 خدمت شما را شامل می شود؟
صندوق سال 1392 تاسیس شد. اما مقدار سرمایه گذاری تا سال 1397 صفر بوده است! با تغییرات جدید و آغاز کار سومین هیات عامل صندوق، از اواخر سال 1397 مقدمات این کار آغاز شد.
چرا تا سال 1397 هیچ سرمایه گذاری انجام نشده بود؟
این موضوع دلایل متعدد داشت. مهمترین نکته این است سرمایه گذاری احتیاج به روش و مدل مناسب دارد. احتیاجمند ابزار استو تا آن موقع این ابزار در دسترس نبود.
نگاه اول و ساده این است که صندوق بنشیند و متقاضیان سرمایه گذاری مراجعه نموده و پروپوزال ارایه دهند تا ما ارزیابی نموده و از بین آنها گزینه مناسب را انتخاب کنیم. این همان روش سرمایه گذاری مستقیم است. اما حتی در شکل سرمایه گذاری سنتی هم این روش، بدترین روش ممکن است؛ این رفتار یعنی توسعه بنگاه داری دولتی که همه ما به خوبی نتایج و مسائل آن را می دانیم.
زمانی که ما به عنوان یک بخش دولتی وارد سرمایه گذاری می شویم و سهام یک استارتاپ را می گیریم، عملا یک پورتفولیو از شرکت های مختلف خواهیم داشت، جایگاه در هیات مدیره داریم، وارد فضای عزل و نصب، مجمع و مدیریت شرکتی می شویم. اینها یعنی عدم شفافیت، انتخاب نامناسب، پتاسیل فساد و …
مدل هم سرمایه گذاری چطور جلوی این پتانسیل فساد را می گیرد؟ چون به نظر می رسد که بنگاه داری دولتی با بودجه عمومی، اصلا با روح سرمایه گذاری خطرپذیر در تضاد است.
معضلاتی که گفتم حتی در سرمایه گذاری سنتی هم وجود دارد، مخصوصا در کشورهایی که مسائل شفافیت در فضای کسب وکار دارند. وقتی ما وارد حوزه نوآوری و سرمایه گذاری خطرپذیر می شویم، همه مسائلی که در سرمایه گذاری سنتی بوده است، چند برابر خواهد شد.
در حوزه نوآوری مسئله اطلاعات نامتقارن بسیار جدی و اساسی است. سطح اطلاعات سرمایه گذار نسبت به کارآفرین متفاوت است. کارآفرین نکاتی از پروژه می داند که سرمایه گذار اصولا اطلاعی از آن ندارد و آگاهی نسبت به آن نیز بسیار سخت است و صرفا در طول زمان و با همکاری متقابل این شکاف اطلاعاتی ممکن است کاهش یابد. اطلاعات نامتقارن باعث می شود در گام اول که ورود به فرایندارزیابی است با چالش روبرو شویم.
در کنار مشکل عنوان شده چگونه ممکن است که صندوق به عنوان یک نهاد عمومی در همه زمینه های شامل نانو، بایو، فناوری اطلاعات، فراوری ماشین آلات، تجهزات پزشکی، دارو و … تیم متخصص ارزیابی داشته باشد، این موضوع اصولا امکان پذیر نیست و از نقطه شروه فرایند که مربوط به ارزیابی است با چالش جدی روبرو خواهیم بود.
از طرف دیگر، سرمایه گذار خطرپذیر، چهار آورده برای کارآفرین دارد. مهم ترین هنر سرمایه گذار خطرپذیر تغییر نت ورک کارآفرین است. یعنی بتواند شبکه کارآفرین را طوری تغییر بدهد که بتواند به بازارهای جدید دسترسی پیدا کند، بتواند برای راندهای بعدی جذب سرمایه، به سرمایه گذارهای جدیدتر دسترسی پیدا کند، آدم های متخصص بیشتری را بشناسد و … دومین آورده سرمایه گذار این است که با خودش باید دانش به آن مجموعه بیاورد.
سومین آورده سرمایه گذار، منتورینگ و مربی گری است. چهارمین آورده سرمایه گذار، پول است. ما به عنوان صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست جمهوری، فقط عنصر چهارم را داریم. اساسا دولت فقط عنصر چهارم را دارد. اما اتفاقا در سرمایه گذاری خطرپذیر، سه مورد اول، یعنی نت ورک، دانش و منتورینگ اهمیت بسیار بیشتری دارد. پس دولت باید سراغ روش های جایگزین برود.
روش جایگرین در اکوسیستم نوآوری این است که دولت یا هر نهاد سرمایه گذار منفعلی که فقط پول دارد، صرفا به سرمایه گذاران هوشمندی که در این بازار هستند یاری می نمایند و کمبود پول آنها یا بخشی از ریسک آنها را جبران می نماید.
فرایندهای جهانی در زمینه هم سرمایه گذاری چگونه است؟
به دلایل مختلف، مدل هم سرمایه گذاری دارد در جهان متداول می شود. چون نهادهایی که فقط پول دارند، پشت نهادهایی می ایستند که تخصص و دانش کافی در زمینه سرمایه گذاری خطرپذیر دارند. این نوع از سرمایه گذاری در دسته سرمایه گذاری های جایگزین در سبد سرمایه گذاران نهادی عظیم قرار گرفته و عملا به عنوان تامین نماینده مالی در این بازار نیز حضور دارند.
در روش هم سرمایه گذاری صندوق، نهاد همکار شما هم باید پول بگذارد.
بله. به خاطر اینکه وارد مساله عاملیت می شویم. زمانی که با کسی هم سرمایه گذاری می کنید، به خاطر اینکه جلو انتخاب های غلط یا تصمیماتی که ممکن است منافع شما را به خطر بیاندازد، بگیرید، از او می خواهید که اگر واقعا به تیمی که انتخاب نموده ای اعتقاد داری متناسب با توان مالی خودش بخشی از پول را فراهم کند.
این موضوع یاری می نماید که عامل سرمایه گذاری تصمیمات و اقداماتش با منافع هم سرمایه گذار که نقش منفعلی دارد، هم راستا و امکان انحراف کمتر باشد.
در همه جهان هم همین طور است، فقط در جزییات فرایندی اختلاف وجود دارد. مثلا انجل کو فاند در انگلیس می گوید اگر سرمایه گذاران فرشته 66درصد را تامین کند، من 33 درصد دیگر را تامین خواهم کرد. یا در آمریکا یک سری شرکت های خصوصی سرمایه گذاری در کسب وکارهای کوچک (Small Business Investment Companies) هستند که زیر نهاد SBA (نهاد دولتی آمریکا که معادل صندوق نوآوری است) فعالیت می نمایند و در آنجا هم سرمایه گذاری به نسبت یک به دو یا یک به سه است.
شما یک به چهار سرمایه گذاری می کنید. با توجه به اینکه سرمایه گذار خطرپذیر دانش و ارتباطات و منتورینگ هم می آورد چه سهمی بین خودتان و هم سرمایه گذار تقسیم می کنید؟
ما ابتدا یک سری نهاد را به عنوان هم سرمایه گذار یا عامل معین می کنیم…
این خودش پتانسیل فساد ندارد؟
این هم سرمایه گذار را اسناد و قوانین معین نموده است و به سلیقه ما نیست. آیین نامه صندوق نوآوری و شکوفایی، صلاحیت عامل را معین نموده است. عامل های ما بین 6 تا 85 میلیارد تومان نزد ما اعتبار دارند و لیست آنها و اعتبارشان و مقداری که تا به امروز از اعتبارشان خرج شده در سایت صندوق درج شده است.
حدود 50 سرمایه گذار خطرپذیر، می توانند عامل صندوق باشند که بخش مهمی از آنها تقاضا داده اند واکنون به عنوان عامل فعالیت می نمایند. پس بازار هم لزوما انحصاری نیست. همه سرمایه گذاران به محض اینکه تقاضا بدهند می توانند هم سرمایه گذار ما باشند. اعتبار آنها هم براساس عملکرد گذشته آنها در سرمایه گذاری خطرپذیر، سرمایه ثبتی آنها و توان نیروی انسانی و فنی که دارند، محاسبه می شود.
عامل هم سرمایه گذاری بر اساس دستورالعمل و اعتبار تخصیص یافته امکان جستجو و ارزیابی گزینه های مختلف را دارد. هرزمان که یک گزینه را برای سرمایه گذاری مناسب تشخیص داد، آن را به صندوق پیشنهاد می دهد. مثلا می گوید در نتیجه ارزیابی من، این سرمایه پذیر یک میلیارد تومان پول احتیاج دارد و در ازای آن 50 درصد سهام به سرمایه گذاران تعلق خواهد گرفت.
عامل می تواند به صندوق پیشنهاد دهد که به صورت مشترک تامین مالی انجام شود و از مبلغ یک میلیارد مورد تقاضای سرمایه پذیر200 میلیون را عامل و 800 میلیون مانده را صندوق تامین کند. این چارچوب دقیقا در حال حاضر درحال اجرا است. متقاضیان سرمایه نیز مستقیما به عاملین مراجعه می نمایند و ما فرایند دریافت پروژه به صورت مستقیم و ارزیابی آن را نداریم. درگاه پیشنهادی عاملین سرمایه گذاری هستند.
البته همواره هم سرمایه گذاری و تامین مالی یک به چهار نیست. ممکن است 500 میلیون تومان را سرمایه گذار خطرپذیر تامین کند و 500 میلیون مانده را نیز صندوق بگذارد. من اگر بخواهم خیلی ساده بگویم (چون در اکوسیستم ما خیلی این واژه مرسوم است) ما یک نوع LP/GP مجازی ایجاد کردیم. چون به واسطه قانون محدود هستیم و به دنبال بنگاه داری هم نیستیم، GP هایی شناسایی نموده ایم که در قالب قرارداد تامین مالی شان می کنیم.
خب ارزیابی ساده تری هم احتمالا در صندوق باید انجام می شود، درست است؟
بله
50 سرمایه گذار خطرپذیر، عامل ما هستند. پس بازار انحصاری نیست. همه صندوق ها به محض اینکه تقاضا بدهند می توانند هم سرمایه گذار ما باشند. اعتبار آنها هم براساس عملکرد گذشته آنها در سرمایه گذاری خطرپذیر، سرمایه ثبتی آنها و توان نیروی انسانی و فنی که برای منتورینگ، انتقال دانش و گسترش شبکه می گذارند، محاسبه می شود.
چه شاهدی بر این مدعا هست که این روش بهتر عمل می نماید؟
نکته اول اینکه این مدل در عمده کشورها در حال انجام است و فرایند استفاده از آن نیز صعودی است. ما صرفا براساس اقتضائات و چارچوب قانونی کشور، آن را بازطراحی نموده ایم. اما در هرحال قضاوت در مورد کارایی مدل و ایرادات ممکن در فرآیند احتیاجمند زمان و دریافت بازخوردهای مناسب از ذینفعان است.
درحال حاضر که کمتر از یک سال از اجرای این فرایند می گذرد، کمتر از از 10 درصد. پیشنهادهای وصول شده از عاملین رد شده است و نرخ تصویب بسیار بالا است. ما در چارجوب این مدل آماده ریسک بالا و ورود به موضوعاتی هستیم که دارای مزیت راهبردی یا فناورانه باشند.
حالا عددها که خیلی کم است، 6 میلیارد و اینها …
6 میلیارد تا 90 میلیارد به هر عامل. به نظرم برای برای فاز اول عدد خیلی خوبیه.
خب چند تا سرمایه گذاری و مجموعا چقدر؟
ببینید ما 50 صندوق داریم و بالای 500 میلیارد تومان هم خط اعتباری داریم که به هم سرمایه گذاری تخصیص داده ایم. این ظرفیت برای یک سال درنظر گرفته شده است. فکر کنم در کل اکوسیستم این رقم قابل توجه است. داریم درد مورد عدد 500 میلیارد تومان در سال برای سرمایه گذاری خطر پذیر صحبت می کنیم.
درست است که این عددها برای مید و لیت استیج کم است اما برای آغاز، در قالب سرمایه گذاری خوب است. نکته ای که نباید فراموش شود این است که کسب و کارهایی که به اعداد عظیم احتیاج دارند مورد هدف این برنامه نیستند.
کسب و کار بالغ یا در جهت رشد که در یک راند احتیاجمند 100 میلیارد تومان است، باید منابع مورد احتیاج را از بازار جذب کند و برنامه های حمایتی در این قالب برای این سرمایه گذار مناسب نیست و شاید مانع توسعه آینده آن هم محسوب شود.
چقدر پذیرای شکست هستید؟ به هرحال عدم قطعیت ذات استارتاپ است. بخش دولتی چقدر پذیرایی مسایل ذاتی اکوسیستم استارتاپی است؟
ببینید ساختار قراردادهای ما طوری است که ما در سود و زیان شریک هستیم.
منظورم از دید بالادستی هاست …
بله این پذیرفته شده است. ما حتی مدل های به شدت پرریسک تر هم داریم که به زودی در یکی دو ماه آینده اعلام می کنیم. ولی همین الان هم در قراردادهای مان صریحا آمده که عامل [سرمایه گذار خطر پذیر] هیچ مسئولیتی در مورد سود یا زیان ده بودن پروژه ندارد. این موضوع کاملا آنالیز و در هیات عامل مکرر بحث شده است.
ورود به حیطه سرمایه گذاری خطرپذیر بدون پدیرش ریسک شکست معنا ندارد و مدیریت کلان صندوق کاملا به این موضوع و چارجوب آن واقف است.
ببینید، همان طور که گفتید هیات های عامل قبلی صندوق سرمایه گذاری نکردند و منابع را نگه داشتند یا صرف خرید این ساختمان بسیار گران بها کردند که ارزشش چندین برابر شده است. اما وقتی شما کار می کنید و سرمایه گذاری می کنید، قطعا در جاهایی هم به نتیجه نمی رسید. ممکن است این نگاه در حکومت پیش بیاید که قبلی ها سرمایه را حفظ کردند ولی شما درجایی، آن را به باد دادید و کاری نداشته باشند که مجموعه کار نموده و زحمت کشیده و کلیت سرمایه گذاری هم سود ده بوده و فقط به یکی، دو پروژه زیان ده اشاره نمایند. ممکن است تبلیغاتی علیه اکوسیستم نوآوری کشور، قبل از بلوغش شکل بگیرد.
باید در این مورد به 3 نکته اشاره کنم:
1) صندوق یک نهاد بسیار جوان است و ما نباید انتظار یک نهاد بالغ را از آن داشته باشیم. دولت پیش از این وارد این فضا نشده و نباید آن را با فعالیت های دیگر و یا چارچوب سرمایه گذاری سنتی مقایسه کرد. طبیعیست که در طول زمان فرآیندها و ابزار شکل می گیرد و تجربه کسب می نماید و بالغ می شود. بنابراین شکست پروژه برای یک نهاد جوانی مانند صندوق قابل درک است و به نظرم جزیی از کار محسوب می شود. همان طور که اشاره کردید، نگرانی از این موضوعات به مفهوم عدم فعالیت یا تصمیم گیری است.
2) هیات عامل جدید صندوق هم اصولا بخشی از اکوسیستم نوآوری کشور بوده اند. تمایل شان هم این بوده که از ابزار و روش هایی استفاده شود که احتیاجهای اکوسیستم را پاسخ دهد. به نظر من ریسک بالایی را هم پذیرفته اند و درحال حاضر علاوه بر سرمایه گذاری سایر خدمات مانند گرنت را نیز فعال نموده اند که اساسا ریسک پذیری را افزایش داده است.
3) و به طور کلی سیاست دولت این است که با حمایت درست و حداکثری وارد این حوزه شود. حوزه نوآوری به دلایل مختلف احتیاجمند حمایت است. این موضوع یکی از وظایف مهم دولت ها است.
در تکمیل نکته ای که فرمودید باید به این موضوع هم اشاره کنم که یک موقع ما از روش نادرستی استفاده می کنیم و منابع ما از دست می رود، یک موقع ابزار و روش از استانداردهای لازم برخوردار است اما ریسک ذاتی یک پروژه منجر به شکست می شود. این دو مورد باید به خوبی از هم تفکیک شوند.
اگر من مدل سرمایه گذاری مستقیم را ادامه می دادم و نرخ شکست ما می رفت به بالای80 درصد، دیگر نمی توانستم بگویم این ذات سرمایه گذاری خطرپذیر است. بلکه این نشان می دهد که مدل سرمایه گذاری اشتباه بوده است. اینجا خطای ارزیابی داشته ایم، خطای منتورینگ داشته ایم. اما وقتی ما مدلی را پیاده سازی نموده ایم که همه جهان دارند برآن اساس کار می نمایند و در کشورهای پیشرفته هم بسیار مرسوم است و معتقدیم که این مدل احتیاجهای واقعی اکوسیستم را درنظر گرفته است، وقتی شکستی هم پیش می آیند به این نتیجه می رسیم که این شکست، به ذات آن کسب وکار برمی شود. بنابراین به نظرم در اینجا، شکست پذیرفته شده است.
مهم ترین هنر سرمایه گذار خطرپذیر تغییر نت ورک کارآفرین است. یعنی بتواند شبکه کارآفرین را طوری تغییر بدهد کهبه بازارهای جدید دسترسی پیدا کند، برای راندهای بعدی جذب سرمایه، به منابع جدیدتر دسترسی پیدا کند، آدم های متخصص بیشتری را بشناسد و … دومین آورده سرمایه گذار این است که با خودش باید دانش به آن مجموعه بیاورد و سومین آورده سرمایه گذار، منتورینگ و مربی گری است. نهایتا چهارمین آورده سرمایه گذار، پول است. ما به عنوان صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست جمهوری، مهمترین مزیت مان در بخش چهارم را است.
غیر از روش هم سرمایه گذاری روش های دیگری هم برای سرمایه گذاری در اکوسیستم دارید؟
بله ما ابزار دیگری هم داریم که اتفاقا بسیار هم مورد توجه ماست. در کشور یک ظرفیتی وجود دارد به اسم صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر که تحت نظارت سازمان بورس است. این صندوق ها مثل بقیه نهادهای جوان در کشورمان مزیت ها و مسائل خود را دارند. ما در این صندوق هاسرمایه گذاری می کنیم و فعالانه حضور داریم. آنجا دیگر ریسک خیلی بالا نیست.
برای مقایسه می گویم تا پیش از سال 1397 کل سرمایه صندوق های خطرپذیر کشور حدود 150 میلیارد تومان بوده و عظیم ترینش هم 60 میلیارد تومان بوده است. امروز با حمایت صندوق نوآوری و شکوفایی، صندوق هایی که ثبت شده اند یا موافقت اصولی آنها گرفته شد است مجموعا بیش از 550 میلیارد تومان است. عظیم ترین صندوق سرمایه گذاری هم الان 240میلیارد تومان سرمایه دارد. همچنین صندوق دیگری با سرمایه160میلیارد تومان ثبت شده است.. این مجموعه ها ظرفیت خیلی خوبی برای اکوسیستم نوآوری ایران فراهم می نماید. به دنبال ایجاد صندوق های دیگری با روینمودهای موضوعی (در حوزه های خاص) هم هستیم.
در مجموع با همه روش ها و ابزارهای سرمایه گذاری چه هم سرمایه گذاری و چه دیگر روش ها، رقم کل سرمایه گذاری شما را می توانید با کشورهایی تقریبا هم سایز ایران مانند ترکیه یا شرق اروپا یا خاورمیانه مقایسه کنید؟
از نظر دولتی یا کل اکوسیستم؟
هر دو. هرکدام که اطلاعات دارید.
از مجموع کل سرمایه گذاری خطرپذیر که در جهان انجام می شود، 50 درصد آن که فقط در آمریکا انجام می شود و از آن 50 درصد هم دوسومش در سیلیکون ولی انجام می شود.
حجم سرمایه گذاری همبستگی بالایی با سایر اجزای اکوسیستم دارد. شما نمی توانید بگویید که سرمایه گذاری انجام شود در شرایطی که مسائل ساختاری در اکوسیستم و فضای مالی کشور وجود دارد. متوسط زمانی انجام یک سرمایه گذاری حدود چهارماه است و ظرفیت قانون تجارت، استانداردهای حسابداری و سایر احتیاجهای مکمل در فضای کسب و کار ما نیز منطبق بر احتیاجهای سرمایه گذاری خطرپذیر نیست، بنایراین انتظارات ما هم در همین چارچوب باید باشد.
قانون تجارت فعلی محدودیت جدی برای عقد یک قرارداد حقوقی استاندارد دارد و حفظ منافع سرمایه گذار خطرپذیر و سرمایه پذیر به صورت هم زمان بسیار سخت و دارای پیچیدگی های متعدد است. به نحوی که شما احتیاج دارید از انواع راهکارهای خلاقانه برای یک توافق حقوقی استاندارد بهره ببرید. همین موارد باعث طولانی شدن زمان یک توافق سرمایه گذاری خواهد شد.
پس اینکه سرمایه گذاری خطرپذیر چه مقداری انجام می شود را با مقدار پول و اعتباری که برای این کار دردسترس است را از هم جدا کنید. ما در دولت و صندوق نوآوری قطعا تمایل داریم که سرمایه گذاری افزایش پیدا کند. اما مقایسه اینکه چقدر سرمایه گذاری واقعا انجام می شود، خودش چالش جدی است.
نهادهای متناظر ما در جهان را هم که نگاه کنید، نسبت تسهیلات و وامی که می دهند همچنان خیلی بیشتر از میزان سرمایه گذاری خطرپذیر است. در همه جهان همین طور است. چون وام خیلی ساده تر است. پایش و ارزیابی هم نمی خواهد. مکانیزمش هم روشن است. منظورم وام های کم بهره است.
اما سرمایه گذاری هوشمندتر است، زمان برتر است و در بخش های از زنجیره، به شدت راهگشاتر است. برای مثال کل پورتفو صندوق کانادایی متناظر ما (bdc) حدودا 26میلیارد دلار است. از این پورتفو تنها حدود 1.3 میلیارد دلار آن سرمایه گذاری خطرپذیر است. بقیه تسهیلات است.
در SBA آمریکا این نسبت یک به 8 است. این نسبت ها منطقی است. اما در مورد حجم سرمایه هم طبیعیست که اندازه اکوسیستم را باید با فراوری ناخالص داخلی کشور مقایسه کرد. از نظر دسترسی به سرمایه گذاری خطرپذیر، شرایط ما خیلی بهتر از شاخص مقدار سرمایه گذاری خطرپذیر صورت گرفته است.
در مقایسه با ترکیه که فرمودید، ما تا سال 2017 فرایند مشابهی را طی کردیم. اما در سال های اخیر ترکیه رشد بسیار بالایی در این زمینه داشته که موضوع مفصل و جدایی است. اما به ظور کلی عرض من این است که بحث منابع مالی مانع اول برای توسعه این زیست بوم نیست.
حجم سرمایه گذاری همبستگی بالایی با سایر اجزای اکوسیستم دارد. شما نمی توانید بگویید که سرمایه گذاری انجام شود در شرایطی که مسائل ساختاری در اکوسیستم و فضای مالی کشور وجود دارد. متوسط زمانی انجام یک سرمایه گذاری حدود چهارماه است و ظرفیت قانون تجارت، استانداردهای حسابداری و سایر احتیاجهای مکمل در فضای کسب و کار ما نیز منطبق بر احتیاجهای سرمایه گذاری خطرپذیر نیست، بنایراین انتظارات ما هم در همین چارچوب باید باشد. قانون تجارت فعلی محدودیت جدی برای عقد یک قرارداد حقوقی استاندارد دارد و حفظ منافع سرمایه گذار خطرپذیر و سرمایه پذیر به صورت هم زمان بسیار سخت و دارای پیچیدگی های متعدد است. به نحوی که شما احتیاج دارید از انواع راهکارهای خلاقانه برای یک توافق حقوقی استاندارد بهره ببرید. همین موارد باعث طولانی شدن زمان یک توافق سرمایه گذاری خواهد شد.
یک سوال اساسی: اصلا واقعا در ایران اکوسیستم نوآوری داریم؟
ببینید در داشتن اکوسیستم شکی نیست. اما مساله این است که این اجزا کیفیت لازم را دارند یا نه؟ خیلی از اجزای اکوسیستم استارتاپی ایران، با کیفیت استانداردی را که از آنها انتظار می رود، خیلی فاصله دارند. ما ممکن است نهادهای سرمایه گذار خطرپذیر زیاد داشته باشیم اما رفتار همه آنها مانند سرمایه گذار خطرپذیر نیست.
شتابدهنده کم نداریم اما چندتا از آنها مانند یک شتابدهنده استاندارد دوره شتابدهی را برای کسب وکارهای کوچک طی می نمایند؟ همین طور بقیه اجزای اکوسیستم مانند نهادهای قانون گذاری، ارزیابی و غیره.
چرا این فاصله کیفی وجود دارد؟
نکته مهم این است که نوآوری یک فرآیند تدریجی است که یادگیری نقش مهمی در ان دارد (Learning by Doing). نوآوری و دانش توسعه کسب و کار را نمی توان با دلار خرید، با آزمون و خطا و همکاری متقابل شکل می گیرد. اکوسیستم نوآوری ما خیلی جوان است. شاید حدود یک دهه از عمر آن می گذرد.
ما همچنان داستان موفقیت (Success Story) عظیمی نداریم. داستان موفقیت، وقتی اتفاق می افتد که زنجیره شما تکمیل باشد. ما در لبه موفقیت هستیم ولی هنوز این زنجیره را تکمیل ننموده ایم. ارتباطات اکوسیستم ما با بقیه جهان و جاهایی که تجربه 70 یا 80 ساله دارند کم است. و همه اینها با عث می شود که کیفیت نهادها تحت تاثیر قرار گرفته و با استانداردهای موجود فاصله داشته باشد.
در خاتمه، مدل برگزاری دوشنبه های استارتاپی از کجا آمد و چه کمبودی را در اکوسیستم دیدید که خودتان متولی برگزاری دمو دی (Demo Day) شدید؟
دمو دی به عنوان یک رویداد، نقش مهمی در همه اکوسیستم ها دارد و روشی یرای رویارویی سرمایه گذاران با ایده های نوآورانه است. ما با برگزاری دمو دی قصد داریم این دو را به هم نزدیک کنیم.. می خواهیم اصطلاحا یاری کنیم به فرآیند اکتشاف برای سرمایه گذاران سنتی و دسترسی بیشتر برای سرمایه گذاران خطرپدیر.
بعلاوه کوشش می کنیمکه سرمایه گذاران سنتی را وارد حوزه نوآوری کنیم. اکوسیستم نوآوری ما همچنان بسته است و جرم کافی برای تاثیرگذاری در اقتصاد کشور را ندارد.
البته مدل برگزاری رویداد ما به این صورت است که از کارگزاران بخش خصوصی استفاده می کنیم. هرکسی می تواند کارگزار برگزاری دمو دی باشد. کاری که کارگزار می نماید این است که اول فراخوان می دهد و ایده ها را جمع می نماید.
در گام دوم ارزیابی اولیه را انجام می دهد و 6 تیم را انتخاب می نماید. خودش مطالعات اولیه را انجام می دهد و گزارش تهیه شده را برای سرمایه گذاران ارسال می نمایدو از آنها دعوت می نماید که در رویداد شرکت نمایند.
هفته قبل از آن هم این تیم ها یک ارایه تمرینی در صندوق دارند و اشکالات آنها معین می شود و می فرایند تا خود را برای روز رویداد آماده نمایند. در روز رویداد هم ما مقدار هم سرمایه گذاری را معین می کنیم. به این ترتیب در روز رویداد معین است که سرمایه گذاران خطرپذیری که مایلند روی این تیم ها سرمایه گذاری نمایند چقدر اعتبار دارند و ما هم چقدر اعتبار می گذاریم.
رویداد که تمام می شود کارگزار ما کنار تیم ها قرار می گیرد و یاری می نماید که مذاکرات انجام شود. الان 7 رویداد برگزار کردیم و این هفته هشتمین رویداد را برگزار خواهد شد.
منبع: مجله شنبهbestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا